دیوها، جنیان و پریان، غولها و اژدهاها، برای ایرانیان، تنها، موجودات زیانکار هراسانگیزی نیستند که در اسطورهها، حماسهها، افسانهها و قصههایشان راه یابند، شوری بهپا کنند، خواننده را به وجد بیاورند یا بترسانند و با نبردها، پیروزیها و شکستهایشان ماجراها را هیجانانگیزتر و قهرمانان را محبوبتر کنند.بلکه ابزارهایی در خدمت آموزاندن و یاد دادن بایدها و نبایدهای زندگیاند. آنها خلق شدهاند تا با تکیه بر افزار «ادب از که آموختی ز بیادبان» هنجارهای پسندیده و ناپسند «هنر» ایرانی را بیاموزانند و آنرا پیش ببرند.
دیوها و دارودستههایشان وارونهکارند: هرچه را که باید اندیشید و گفت و کرد، معکوس و وارونه میاندیشند و میگویند و میکنند؛چراکه دنیای آنها، دنیای وارونگی است.