سرزمین بیانتها داستان خانوادهای کلمبیایی است که در پی مشکلات اقتصادی و امنیتی موجود در کشورشان تصمیم به مهاجرت میگیرند و وارد آمریکا می شوند و پس اتمام مهلت روادید تصمیم می گیرند به صورت غیرقانونی در آمریکا بمانند. پس از مدتی در پی مسالهای مرد خانواده به کلمبیا بازگردانده میشود و زن و دو تا از فرزندانش در آمریکا به شکل غیرقانونی به زندگی ادامه میدهند و مرد همراه یکی از دخترانش در کلمبیا روزگار سختی را میگذراند. دختر ساکن کلمبیا پایش به زندان تعلیم و تربیت مخصوص دختران کشیده میشود. از آنجا فرار میکند و باقی ماجرا...
در این رمان مفاهیم خانواده، عشق و سرزمین مادری چنان زیبا بیان شدهاند که گویی شعر میخوانید. با بخش کوچکی از اسطوره ها و افسانه ها و زندگی مردم بومی کلمبیا آشنا می شوید و با شخصیتهای قصه میخندید و میگریید.