دختران آفتاب اگرچه داستان است، در واقع تحقیقی روانشناختی و جامعهشناختی و فرهنگی و دینی دربارۀ زنان است. دختران آفتاب خواسته است که زن و منزلت و شخصیت و هویت او را بشناساند؛ به خودش، به مَردَش، به جامعهاش، و به تاریخ گذشته و سرنوشت آیندهاش؛ همانگونه که هست و همانگونه که باید باشد و همینگونه است که او را از طفیلی مرد بودن میرهاند و نشان میدهد که در عین زن بودن هیچ از مراتب و کمالات انسانی کم ندارد. همسفران دختران آفتاب به سرمنزل تفکری میرسند که انسان را میبیند و اعتبار میبخشد؛ خواه زن باشد خواه مرد. سرمنزل مقصود دختران آفتاب دامان پرمهر و محبت مادری است که سرچشمۀ همۀ نیکیهاست. مادری که فاطمۀ خوبیهاست و زهرۀ روشناییها.