میشل فوکو مطالب پراکندهای در زمینهی هنر مطرح کرده است که بسیاری از آنها برخلاف دیگر پروژههای فکری وی از سر تفنن نوشته شدهاند. همین مطالب پراکندهی فوکو هوشمندی او را در زمینهی هنر نشان میدهد. هر کدام از مباحث فوکو به مسئلهی مدرنیته میپردازند که دغدغهی اصلی آثار اوست. بودلر معتقد بود که مدرنیتهی پویا نه در قلمرو سیاست بلکه در سپهر هنر آفریده میشود. در نظر فوکو هنر مؤلفهای اساسی در فهم کیستی ما و قوامبخش اکنون ماست و هنر مدرن از قابلیت مخالفت با اجماعهای توجیهناپذیر، به چالش کشیدن عادات ما و استقرار ارزشهای نوین برخوردار است.