جریان یک عشق بارور، افکار مهدا را به جهانی شورانگیز ولی پر ابهام سوق داده و این جسارت را به او می دهد که برای آزادی و زیستن به روش خودش، دست به کاری بزند که فکرش را نمی کرد. او در لابه لای رویدادهای ساده ی زندگی به دنبال سهم خویش از حقیقت می گردد و گاهی سرشار از امید و گاهی ناامیدِ ناامید، افتان و خیزان پیش می رود.