این نوشتار حاوی مباحثی است در باب آرا و اندیشههای نیچه که در آغاز سال شمار زندگی او درج میگردد. نگارنده خاطر نشان میکند: "نیچه در راستای تئوری سقراطی، ذهنیت گرایی (ایده آلیسم) و به دنبال آن عقلانیت (راسیونالیسم) و برخورد استدلالی با حیات را پیش میکشد، که سقراط بدین وسیله با انکار واقعیت حیات، بزدلانه از آن میگریزد و این بزدلی و ترس خود را در روبهرویی با واقعیت حیات پشت فوت و فن استدلال موجه میسازد. و به این شکل نیچه با تخریب "تئوری" فلسفه ایده آلیسم را نفی می کند و با شالود شکنی عناصر سه گانه "راسیونالیسم"، "لیبرالیسم" و "اومانیسم" فلسفه پوزیتویسم و مدرنیسم را ویران میسازد. در این شیوه، نیچه "عینیت" را در برابر "ذهنیت"، "غریزه" را در مقابل "عقل" و "ابرمرد" را در برابر اومانیسم قرار میدهد. و اساس فلسفه نیچه که بنیان "تراژدی" استوار است راه را بر هر نوع "لیبرالیسم" و "دموکراسی" و گرایشهای زنان پایان میبخشد". عناوینی که در کتاب آمده بدین قرار است: "زندگی، جنون و مرگ"، "نیچه فیلسوف حیات"، "فرهنگ"، "مسیحیت"، "اخلاق"، "زایش تراژدی"، "نهیلیسم" و "مرگ خدا".