هدیهی تولد خواهرهای ویدرشینز،میراثی شوم است:
یک کیف سفری،چند تا عروسک تودرتو و یک آینه.
آنها طلسم شده اند و نمیتوانند پایشان را از کرواِستون بیرون بگذارند.
سرنخها به سورشای اسرارآمیز میرسد!
به زندانی آن سوی مردابهای مهآود و دندانهای شیطان.
بتی و خواهرهایش میخواهند سرنوشت خود را تغییر دهند،اما...
ماه سرخ روی مردابها معلق مانده!
ماه خونین و بدیمنی که از اتفاقی شوم خبر میدهد.