طی دو سده اخیر، زندگی روزمره ما ایرانیان چنان از تاثیرات تمدن مغرب زمین متاثر بوده است که بازتاب آن را در خواست همگانی دفاع از هویت خویش و واکنش فرهیختگان این مرز و بوم در برابر بی هویتی و بحران های منتج از آن شاهد بوده ایم. ابعاد تاثیر فن آوری، علم و نهاد های سیاسی و اجتماعی غرب بر فرایند تجدد جامعه ما نیاز به یادآوری ندارد. بنابراین شناخت تمدن غرب شانه به شانه شناخت از هویت خودمان می ساید و از آن گریزی نیست و برای دستیابی به آن، به شناخت اندیشه های سیاسی و اجتماعی آن که هم در بنای آن چه به نام غرب می شناسیم موثر بوده و هم آیینه تمام نمای ان است، نیازمندیم. واقعیت این است که جامعه لیبرالی متجدد امروز در غرب، بیش از آنچه خود آگاه باشد متاثر از میراثی است که از دوران میانه بدان رسیده است. تصویری که از غرب متجدد بدون درک از اروپای میانه بدست آمده باشد. تصویری ناقص است. فهم وضعیت ما نیز به دو طریق به درک دوران میانه مربوط می شود: یکی از طریق تاثیر و تاثری که در آن روزگاران میان این دو تمدن وجود داشته و دیگری به لحاظ تاثیری که غرب دوران میانه بر شکل گیری نهادهای سیاسی و اجتماعی ما داشته و دارد. از همین رو مطالعه و تحقیق در این دوران مهم از تاریخ بشری، فراتر از یک تفنن دانشگاهی است. کتاب حاضر با همین هدف منتشر می شود.