این نوشتار با طرح مسئله سرگشتگی سوژه ایرانی، و با در نظر داشتن تجربه شهری وی، آنگونه که در رمانهای فارسی بازتاب یافته، آغاز شده است. پرسیدهام وجوه مسئلهدار در تجربه شهری سوژه ایرانی کدامها هستند و جستجوی پاسخ این پرسش را از تاریخ مدرنیته شهری غرب، از منظر دستاوردهای نظری، و تاریخ تجدد ایرانی از چشمانداز تاریخ مدرنیزاسیون شهری تهران، و در زمینه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی میانه دو انقلاب آغاز کردهایم. تاریخ را خواندهایم. این بار اما، از راهی که ادبیات فارسی به ان میگشاید، تا سرگشتگی سوژه مدرن ایرانی در بطن مدرنیزاسیون آمرانه از رهگذر اکتشاف و توصیف چگونگی رویاریی او با نتاقضات ذاتی زندگی مدرن بر بستر منازعات تاریخی - اجتماعی و از منظر ادبیات بفهمیم. تا دریابیم این سرگشتگی چه نسبتی با تجربه او از زندگی در شهر مدرن پیدا میکند؛تجربهای که در دوره مورد نظر ما بر بستر کشاکش دو گفتمان مدرنیزاسیون آمرانه و بازگشت به اصل شکل میگیرد و حاصل شکلگیری فضا و مناسبات نوین شهری و به دنبال آن، ظهور تناقضهای زندگی مدرن است.