احساس می کنم بزرگتر شده ام، طوری که انگار از حد و مرزهای گذشته ام عبور کرده ام، حد و مرزهایی بی ارزش و کم اهمیت، برای همین هم فکر می کنم همه ی انسان ها باید حق کشتن داشته باشند و تا جای ممکن مرزهایشان را فراتر ببرند و حالی از خلسه را تجربه کنند که در صورت کسانی که کشته می شوند دیده ام. باید خودشان را بهتر بشناسند و تا جایی که جنگ امکانش را فراهم می کند شناحت بهتری از خود پیدا کنند. پدر، جنگ راه را برایت باز می کند تا به دوردست ها بتازی و هر روز بیش تر و بیش تر پیش بروی، لحظه هایی هستند که همه چیز ناگهان سرعت می گیرد و آن قدر سریع پیش می رود که نمی فهمی چه اتفاقی اطرافت در حال رخ دادن است و با خودت می گویی اگز می شد به سرعت نور رسید، حتما آینده را می دیدیم.