روبروی شان چیزی قرار داشت که شاید یک جاده بود وشاید رد پای یک حیوان.شاید هم همه ی آن تصاویر توهمی بیش نبودند.مقدار زیادی بوته های خاردار در مسیر وجود داشت که ارتفاع آنها تا زانوی فرد می رسید و دست و پاهای او را زخمی کرده بودند.در همین حین، زمین زیر پایشان خالی شد و آنها در یک سراشیبی پر از سنگ . خزه افتادند و ...
(قسمتی از متن کتاب)