موهای تنباکویی بلندی داشت: تنباکوی اصیل در شراب خوابیده. این را وقتی فهمیدم که کنار تنور بی بی از حال رفت و روسری اش که گل های درشت و سرخ داشت، شل شد و آب به گونه های مهتابی اش زدند. موهایش به قاعده دم اسب بود: لاکردار و انبوه و براق و رها! شکوه زیبایی هجومی اش، هر شوالیه مغروری را از اسب پیاده می کرد. (قسمتی از متن)