با وجود اینکه بیشک گسترش دراماتورژی در دو ساخت علمی و نظری امروزه آن را به یک ساحت گفتمانی تبدیل کرده است اما کماکان یکی از عرصههای مناقشه آمیز در مباحث نظری هنرهای نمایشی و مطالعات تئاتر به شمار میآید این وضعیت عجالتا ضرورت تامل دربارهی آن را توجیه میکند وانگهی پرداختن به دراماتورژی از منظر تاریخی یاکاربردی موضوع انبوهی از مطالعات و پژوهش های دانشگاهی بوده است اما آنچه در تمام این پژوهشها مغفول و کتمان شده است پرداختن به ماهیت و ذات دراماتوژی به مثابه یک پدیدار فلسفی است.