دربارۀ کتاب قصههای شبهای پاییز 2 (باران و نقاشیهای خانم آبان)
بادبادک ها توی باد می رقصیدند، نخ ها بالا و پایین می رفتند. بچه ها خوشحال بودند. حانم آبان گوشه ای نشسته بود و از بادبادک ها و بچه ها نقاشی می کرد. یاد کودکی های خودش افتاد که بادبادکی نداشت....