سرما همه جا را گرفت و شب به خود لرزید و ماه رفت تو کیسه ابر!
ماهی اول گفت: من تیغ دارم، سنگ ها را می تراشم و جلو می روم و هر چیزی که جلوی راهم باشد را نصف می کنم.
ماهی دوم گفت: من اره دارم می برم.
ماهی سوم گفت: من دندان های تیزی دارم و گاز می گیرم.
ماهی چهارم گفت: من باله های تیز و بلند دارم مثل فیل، هر کسی بخواهد اذیتم کند حسابش را می رسم.
ماهی پنجم گفت: پوست من زهردار است هر کس گازم بگیرد مسموم می شود.
اما ماهی اسفند چیزی نگفت، همانطور ساکت باله و دمش را تکان داد و به سمتی خیره شد.