کنشگران مرزی انواع آدمهایی بودند که در فاصلهها و شکافهای میان دولت و جامعه تردد میکردند و دست به کارهایی میزدند. برای مثال غلامحسین صدیقی هم وزیر بود و هم یک کنشگر ملی و هم یک کنشگر دانشگاهی و علمی. در سرزمین شکافها و بیگانگیها و قهرها و تعارضهای حل نشده، میکوشید در مرزها حرکت کند و مثلا به مصدق وفادار و در عین حال منتقد جدی او باشد، ترتیب ملاقات خلیل ملکی با شاه را فراهم بیاورد. خود ملکی نیز همینطور، که در فضای چپِ ملی خیلی تند و تیز و رادیکال آن دوره، رفته است با شاه حرف زده است...