کتاب چریک ِ گفت و گو، قصه کسی است که راه سنگلاخ اسلحه تا قلم، مرگ تا زندگی، مونولوگ تا دیالوگ، صادق چریک تا هادی گفت و گو را طی کرده است و امروز در میانه نبرد با سرطان تن، به فکر سرطان وطن است و راه نجات را نشستن روبروی هم و گفت و گو کردن در شرایط برابر و بدون هیچ پیش شرطی میداند. او خود در گفت و گوی تفصیلی در این کتاب می گوید: «گفتوگو موقعیتهای برابر میطلبد. طبیعتاً وقتی ناآگاهی از مبانی یا ناتوانی در کسب مهارتهای گفتوگو یا ناچیزی مصداقهای موفق، زیاد میشود، همیشه این خطر وجود دارد که گفتوگو در نظر بخشی از جامعه، به یک پدیدهی ناکارآمد تبدیل شود؛ من فکر میکنم اگر روی ضعفها کار کنیم و ظرفیتها را بشناسیم و مصداقهای موفق گفتوگو را دنبال کنیم، راهِ امثال من، چه در سنین پیری و چه در سنین جوانی، روشنتر میشود که: تفنگت را زمین بگذار...!»
حسین گنجی، مولف این کتاب، سعی کرده است در چهار فصل، فصلی به گفت و گو با خود او، فصلی به بوته نقد، در قالب میزگرد، فصلی از زبان دیگرانی که او میشناسند و درک کرده اند و فصلی به شکل تصویر، روایتی نزدیک از زندگی و زمانه هادی خانیکی به دست مخاطب برساند. هادی خانیکی استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی که به قول سارا شریعتی، نوشته شده در همین کتاب: «هادی خانیکی از سنگر مبارزه به دولت و دانشگاه راه پیدا کرد. با همان منش مبارزاتی اصلاح طلبی ورزید. آنچه وی را در همه ی این دوران متمایز می کند منش وی بود، منشی که در انتخاب نام مستعارش نیز بارز بود. اینست که میان این زندگی های ظاهرا متضاد، گسستی نبود. از یکی به دیگری تبدیل نشده بود. منش هادی خانیکی همان بود در سه نقش: مبارز و سیاستگذار و دانشگاهی.»
آنچه پیش روست، تصویر و روایتی از یک زندگی ناآرام و بیقرار است که قرار خود را در پرتو بینش و مَنش گفتوگو یافته است.