میوکو قهرمانی نیست که از دل افسانه های کهن آمده باشد. او دختری ساده و معمولی از خانواده ی طبقه ی خدمتکار است، اما در سرزمین او ارواح، انسان ها، اهریمنان و خدایان در کنار هم زندگی می کنند. زندگی میوکو مثل خودش ساده و معمولی است تا روزی که ابرها می شکافند و نفرین مرگباری می خواهد آهسته آهسته او را به اهریمن تبدیل کند.
شاید اگر میوکو داستان های مادر خرافاتی اش را باور می کرد؛ می دانست که پیش از وقوع فاجعه های وحشتناک، جهان مملو از هشدار می شود و به تو فرصت میدهد که سرنوشت را تغییر دهی، اما میوکو نشانه ها را نمی بیند و پیام بداقبالی جهان را دریافت نمی کند و نفرین مرگبار به او نزدیک و نزدیک تر می شود. میوکو در کتاب هزار قدم در دل شب می خواهد پیش از اینکه نفرین سراسر وجودش را در بر بگیرد، به استقبال ماجراهای جسورانه ای برود که بیشتر مردم فقط در داستان ها شنیده اند.
او با روج پرنده ای عجیب همسفر می شود و پا به مسیری پر ماجرا می گذارد. در این راه دور و دراز که پر از قدرت و انتقام و شرارت است، میوکو از پیچ و خم های زیادی می گذرد، به ارواج نزدیک می شود، با هیولاها می جنگد و با شکاچری اهریمن روبه رو می شود تا شاید بتواند نفرین مرگبارش را باطل کند، اما در برابر این وعده وسوه آمیز فرار می گیرد که اگر اهریمن شدن را بپذیرد، قدرتمندترین موجود فناپذیر جهان خواهد بود!