هگل در امتداد معرفتشناسی جدل رابطهی ابژه و سوژه قرار دارد و بهواقع از مهمترین جایگاه در این امتداد برخوردار است. هدف از این کتاب، اندیشیدن و بحث دقیق دربارهی این جدل است، با سیری که در کتاب«پدیدارشناسی روح هگل» آمده است. جدلی که معین میکند منظور از آگاهی نکونبخت چیست. تا این جدل در نحو اندیشهی هگل دریافت نگردد، درک نگونبختی آگاهی-روح نزد او میسر نیست. آنچه نزد هگل نامعتبر است، بیواسطگی شناخت است و این بیواسطگی، آنجایی به امر مرهوم مبدل میگردد که حکم به وجود میدهد و صدق حکمش را نیز از همان وجود یا امر موهوم دریافت میکند. این منظر از معرفتشناسی و تاریخ فلسفه، ماقبل دکارت را بهخود مشغول میداشت؛ تا اینکه تاریخ اندیشه، تزلزلی جدی در این منظر ایجاد کرد.
برشی از کتاب: آنچه هگل را از تامل امر فینفسه باز میدارد، ضرورت و جامعیت مفهوم است. باید بتوان در مفهوم، موجودیت را اثبات کرد. مقصود هگل از فینفسه، امر بالقوه نیست، بلکه آن را بطالت موهووم میداند که آگاهی در مرتبهی اول از صیرورت خویش در آن گرفتار است.