«لوبیای آمریکایی» داستان آدمهای خوب است که به خاطر اصولی که برای خودشان تعریف کردهاند، در تقابل با واقعیات سخت پیرامونشان به یک وضعیت «قفلشدگی» میرسند؛ آنها خود را از جامعه جدا نمیدانند، اما به طور گزندهای زیست اجتماعی خود را در تضاد با آن حس میکنند. در مواجهه با این وضعیت«قفلشدگی»، شخصیتهای داستان، چرخهای جبری را تجربه میکنند که در انتها، از برآوردن بدیهیترین نیازهای روزمره خود هم در میمانند؛ این استیصال و بنبست، به نحوی خزنده در جریان زندگی عادی این آدمهای خوب، حقیقت عریان تنهایی را به رخ آنها میکشد و احساسات خارج از کنترلی را برای این آدمهای صبور و خونسرد رقم میزند؛ «کوروش» قصه اول، به نقطه تسلیم میرسد، «مهندس» در قصه دوم به خشم میآید و «شاهین» در قصه آخر، یاس را با همه وجودش درک میکند… با این وجود، مفهوم امید، هنوز از دست نرفته و آدمهای خوب، آینده را پیشروی دارند؛ آیندهای که البته در داستان الزاما به آن پرداخت نمیشود. بشیر اسماعیلی نویسنده این مجموعه سه داستانی، روزنامهنگار، طنزنویس و استاد دانشگاه در رشته علوم سیاسی است که «فارغ از مغیلان در بیابان» و « نفع ملت یا نفیر فرنگی» از دیگر نوشتههای اوست.