مجموعة حاضر حاوی افسانه های مردم کره با عنوان های «سه پسر» «خودپسندی موش صحرایی»، «جگر خرگوش»، «سگ و گربه»، «کنجی و پاجی» و... است. در خلاصة داستان «خودپسندی موش صحرایی» آمده است: روزگاری، آقا و خانم موش صحرایی نگران ازدواج تنها دختر خود بودند. آنها می خواستند، دخترشان با مرد محترمی ازدواج کند و فکر می کردند آقای «خورشید» بالاترین مقام را دارد و بهترین فرد برای داماد شدن است. به همین دلیل آقاموشه به آقای خورشید پیشنهاد کرد که با دخترش ازدواج کند؛ اما خورشید ابر قوی را معرفی کرد و ابر نیز باد و باد هم مجسمه را از خود قوی تر دانست. آقاموشه به نزد مجسمه رفت و پیشنهادش را داد. اما مجسمه نیز موش ها را از خود قوی تر دانست، زیرا با جویدن می توانستند او را نابود کنند. آقاموشه به خانه برگشت و مراسم ازدواج دخترش را با یکی از بستگانش را ترتیب داد.