سامی کیز درست مثل آهنربا دردسرها را به خود جذب می کند... خب، مادرش او را گذاشته و رفته تا ستاره سینما شود و سامی هم مجبور شده به طور غیر قانونی، همراه مادربزرگش در مجتمع سالمندان زندگی کند. خود این قضیه به قدر کاغی ناجور است. اما اوصاع وقتب واقعا ناجور می شود که سامی با چشم خودش، شاهد دزدی از ساختمان رو به رویی است و دزد هم او را می بیند.....