دوست داشتن خودتان. همان چیزی که مادرتان به شما میگفت، همان موضوعی که کتابهای خودآموزی آنقدر تکرار کردهاند که کلیشه شده است؛ اما اینجا تفاوتی هست. فقط لقلقۀ زبان نیست. یک روش خودیاری نیست که زود فراموشش کنید. چیزی است که از درونم آن را یاد گرفتم و باور دارم مرا نجات داد. از همه مهمتر، روش من برای انجامدادنش است. قسمت عمدۀ آن بهقدری ساده است که احمقانه به نظر میرسد؛ اما واقعیت و قدرت در سادگی نهفته است.
با دستنوشتهای که برای دوستم فرستادم شروع کردم و حالا این کتاب مجموعهای است از افکارم دربارۀ آنچه یاد گرفتم، چیزی که اثر کرد و آنچه اثر نکرد، وقتی موفق بودم و وقتی شکست خوردم.
مثل یک دوست عاقل علاقهمند به یادآوری باید بگویم این کار نیاز به تمرین دارد. شما با یکبار به باشگاه رفتن فکر نمیکنید که به نتیجه رسیدهاید. در این مورد هم همینطور است. مراقبه، نیازمند ممارست است. ورزش کردن تمرین میخواهد. احتمالاً از همۀ اینها مهمتر دوست داشتن خودتان است که آن هم با تمرین به دست میآید.