زندهها ساکت میشوند. موافقی، کاپیتان؟ مثل من که وقتی زنده بودم ساکت بودم. اما ما مردهها حرف میزنیم. ما مردهها با زبان بریده، گلوی خفتشده، دندانهای ریخته، لبهای خونی، با همین چیزهای کمی که برایمان باقی میگذارید، میتوانیم حرف بزنیم.(از متن کتاب)