صوفی مجلس که دی جام و قدح می شکست
باز، به یک جرعه می، عاقل و دیوانه شد
صوفی در دیوان خواجه خجسته خویان، چهره ای است میانین و دژوا و آونگینه در میانه ی زشت و زیبا و پسندیده و نکوهیده که از نگاهی فراخ نکوهیدگی و زشتی در او، بر پسندیدگی و زیبایی افزونی دارد در این بیت نیز نمودی از او را می بینیم که دلازار است نه دلپسند و جای چهره ای را گرفته است که در دیوان حافظ، پلشت ترین و زشت ترین چهره است سرگرمه شمارگیر؛ هم از این روست که جام و قدح را می شکند و بزم باده را بر می شوراند.