یک وکیل جوان آرمانگرا به نام سینا که با دلبستن به رویای تحقق «عدالت» رشتهی حقوق را انتخاب کرده، در نخستین پروندهاش درگیر گرهگشایی از یک قتل میشود. یکی از همکلاسیهای سابقش به قتل رسیده و او قرار است از دختری که متهم اصلی این پرونده است، دفاع کند. او اما تصوری از پیچیدگیها و روابطی که پشت این پرونده پنهان است ندارد؛ روابطی که همزمان گذشتهی دور، گذشتهی نزدیک و اکنون او را به چالش میکشد.
سینا از نسل جوانانی است که در نخستین مواجههی عیانش با دستگاه بروکراتیک قدرت، متوجه میشود که قافیه را از پیش باخته است.
رد خون بر پلکهایمان رمانی در دستهی «رمان سیاه» است که به بهانهی گرهگشایی از یک جنایت، زوایایی از بستر سیاسیای که وضعیت موجود را رقم زده عیان میکند.