با خواندن این کتاب رویاهای خاک گرفتهتان را از روی طاقچه بردارید و برای تحققشان آستین بالا بزنید. باب به من آموخت که همه ما میکروفونی داریم که در زندگیمان آن را کنترل میکنیم. ما باید افرادی را انتخاب کنیم که بتوانیم میکروفونمان را به دستشان بدهیم. ما تصمیم میگیریم که چه کسی با میکروفونمان حرف بزند و صدایش را چقدر بلند کند. وقتی درست تصمیم بگیریم که میکروفون زندگیمان دست که باشد و بتواند در زندگیمان حرف بزند، همه چیز تغییر خواهد کرد. اگر حس ششمتان به شما میگوید که یک دوست، شریک یا اعضای خانواده اهداف و رویاهایتان را از منظر به درد بخوری نمیبیند، اصلا به نصیحتش گوش ندهید. میکروفونتان را به دستش ندهید و از منظر سالمتر و جدیدتری دوستشان داشته باشید. روی حوزههایی تمرکز کنید که بهترین ارتباط را با آنها میگیرید. انرژی مسری است و با این که نمیتوانید نحوه اظهار نظر دیگران را کنترل کنید، میتوانید این را کنترل کنید که چه کسی پیش شما اظهار نظر کند.