آن گونه که علامه فقید «بدیع الزمان فروزانفر» تصریح می کند: «مثنوی مانند دیگر کتب به ابواب و فصول قسمت نشده و از حیث نظم و ترتیب، اسلوبی مانند قرآن کریم دارد که معارف و اصول عقاید و قواعد فقه و احکام و نصایح، پشتاپشت در آن مذکور و مطابق حکمت الهی به هم آمیخته است و مانند کتاب آفرینش نظمی به خود مخصوص دارد و تابع سنن و آیین های مصنفان و مؤلفان کتب عادی و معمولی نیست.
از این رو افکار فلسفی و اصول تصوف و مبانی علوم اسلامی در مثنوی پراکنده و متفرق است و فی المثل ممکن است مطلبی به نحو اجمال در دفتر اول ذکر شود و تفصیل آن در دفتر دیگر و یا مواضع مختلف بیاید و تا آنگاه که نظر مولانا در همه موارد پشت سر هم قرار نگیرد، بالطبع فهم آن مطالب از روی شمول و احاطه میسر نمی شود.»
نویسنده «مثنوی معنوی از نگاهی دیگر» به بازخوانی اثر بزرگ «مولوی» از این دیدگاه پرداخته و پیوستگی های مفاهیم و اندیشه های اساسی در «مثنوی» را نشان داده است. او سعی کرده است تا گسستگی ها را نشان دهد، دلیل آن را ذکر، و حلقه های اتصال را در«مثنوی» معین کند.