جراح مغز بودن چگونه است؟ چه حسی دارد که زندگی یک نفر را در دستان خود نگه دارید، به چیزهایی که فکر، احساس و عقل می آفریند بریده اید؟ چگونه با عواقب انجام یک عملیات بالقوه نجات دهنده زندگی می کنید، وقتی همه چیز اشتباه می شود؟ هنری مارش، جراح مغز و اعصاب برجسته، با شفقت و صراحت شگفتانگیزی، لذت شدید عمل، پیروزیهای عمیقاً تکان دهنده، بلایای دلخراش، پشیمانیهای وحشتناک و لحظات طنز سیاه را که مشخصه زندگی یک جراح مغز است، آشکار میکند. آسیب نرسان بینش فراموش نشدنی را در مورد درام های انسانی بی شماری که در یک بیمارستان شلوغ مدرن رخ می دهد، ارائه می دهد. مهمتر از همه، کتاب درس نیاز به امید در مواجهه با سخت ترین تصمیمات زندگی است.