فقط یکی از داستان ها را بخوانید. بعد سعی کنید کتاب را ببندید و از خواندن بقیه داستان ها صرف نظر کنید. نمی توانید! بارنابی کونراد ... یکی از داستان های او. هنری را تصور کنید که آن را به ناچار پشت یک کارت معرفی نوشته باشد... «هدیه ای بی نظیر برای آن هایی که ادعا می کنند گرفتارتر از آن هستند که بتوانند وقتی را برای مطالعه اختصاص دهند، این داستان ها مثل ساندویچ های کوچک هستند... غیرقابل مقاومت اند.» سوگرفتون *** یک داستان تا چه اندازه می تواند کوتاه باشد و باز هم داستان محسوب شود؟ سال ها پیش، چارلز شولتز در یکی از کمیک های تصویری اش به این سوال پاسخ داده است. یک بار لینوس از لوسی پیر و خمیده قامت به اصرار خواست برای او داستانی تعریف کند. لوسی غرولندکنان قبول کرد. او گفت: «مردی به دنیا آمد. زندگی کرد و مرد. پایان.» این کوتاه ترین داستانی است که تابه حال خوانده ام. اما برای من مانند لینوس این داستان راضی کننده نبود. بنابراین شاید باید این سوال را به نحو دیگری مطرح کرد: یک داستان تا چه اندازه می تواند کوتاه باشد و باز داستان خوبی محسوب شود؟ حد ممکن برای نقل داستانی که بتواند خواننده را راضی کند، چقدر است؟ فکر می کنم پاسخ را پیدا کرده باشم و از آن جا که شما هم در این لحظه این کتاب را در دست دارید، پس پاسخ را پیدا کرده اید.