در دسامبر 1926، آگاتا کریستی ناپدید شد. بازرسان ماشین خالی او را در لبه یک برکه عمیق و تاریک پیدا میکنند، تنها سرنخها چند رد لاستیک در آن نزدیکی و یک کت خز باقی مانده در ماشین است شوهر کهنه سرباز او در جنگ جهانی اول و دخترش هیچ اطلاعی از محل نگهداری او ندارند و انگلیس برای یافتن نویسنده معمایی در حال ظهور شکار بی سابقه ای را آغاز می کند. یازده روز بعد، او دوباره ظاهر میشود، همانطور که مرموز ناپدید شد، مدعی فراموشی است و هیچ توضیحی برای دوریاش ارائه نمیدهد. معمای آن یازده روز گمشده پابرجاست. ماری بندیکت، نویسنده تحسین شده با کاوش در داستانهای تاریخی تاریخی خود در سایههای گذشته، ما را به دنیای آگاتا کریستی میآورد و تصور میکنیم که چرا چنین زن درخشانی خود را در مرکز چنین اسرار تاریخی تیرهای مییابد. چه چیزی واقعی است و چه راز؟ شوهر خیانتکار او چه نقشی داشت و چه چیزی را به بازپرس نمی گفت؟ رمانهای آگاتا کریستی در آزمون زمان مقاومت کردهاند، دلیل آن داستان سرایی استادانه و ذهن هوشمندانه کریستی است که ممکن است هرگز با آنها مطابقت نداشته باشد، اما تاریخ ناگفته آگاتا کریستی شاید بزرگترین راز او را در میان بگذارد.