نمی دانست چقدر راه رفته فقط میدانست گذشته برگشته! آن هم با تمام قدرت... این را از قدم گذاشتن در خیابانی فهمید که سالها پای پیاده قدم گذاشتن در آن ممنوع بود.
از آن خط قرمزهایی که نه دلش میخواست، نه جانش را داشت از آن عبور کند؛ اما حالا درست در همان نقطه ی ممنوعه ایستاده بود.