هر رهبری به دنبال کار تیمی بهتر است. بااینحال همۀ تیمها، تا حدی، دچار تعارض هستند. مردم در محل کار در تلاشاند تا بین نیازهای شخصی (برای من چه دارد؟) و اهداف تیمی (چه چیزی برای تیم از همه بهتر است؟) توازن برقرار کنند. بنابراین رهبری تیم نیازمند آن است که مرتب تمرکز خود را بین نیازهای شخصی و اهداف گروهی تغییر دهیم.
تیمسازهای خوب از تنش و تعارض بین منافع شخصی و منافع گروهی به نفع همه بهره میگیرند. کتاب «مدلهای کسبوکار برای تیمها» به شما نشان میدهد که چطور این کار را بکنید. این کتاب به شما کمک میکند تا مدل کسبوکار تیم خودتان را تعریف کنید و مطمئن شوید همۀ اعضا آن را درک میکنند و از آن مهمتر، از آن مدل تیمی برای هدایت اقدام هر روزشان استفاده میکنند. استفاده از ابزارهای این کتاب باعث میشود افراد موقعیت کارشان را در منطق کلی عملیات سازمان پیدا کنند و بدانند فعالیتهای روزانهشان چه نفعی برای مشتریان دارد. این موضوع کار تیمی را در سازمان تقویت میکند و موجب میشود آدمها خودانگیختهتر عمل کنند. این رویکرد به افراد کمک میکند برای حل مسائل کمتر به سرپرستان و مدیران وابسته باشند و از طرفی به رهبران امکان میدهد به جای حل مسئله یا میانجیگری در تعارضها زمان بیشتری برای رهبری واقعی صرف کنند. نویسندگان کتاب با استفاده از نمونهها و داستانهای آموزنده این ایده را مطرح میکنند که «پا را از حرف زدن فراتر بگذاریم و مشکلات موجود در نحوۀ کار افراد، تیمها و سازمانها را پیدا کنیم». پس هدف اصلی این کتاب آن است که روشهایی را به شما بیاموزد که بتوانید به افراد کمک کنید خودانگیختهتر باشند و، به قول وارِن بافِت، به شما کمک میکند «بیشتر رهبری کنید و کمتر مدیریت».