یکی از دغدغههای اصلی بشر از اولین روزهایی که به این کره خاکی پا گذاشته، پاسخ به پرسشهایی در مورد هستی خود بوده است. اینکه از کجا آمده و به کجا میرود. اصلاً برای چه به این جهان آمده است؟
از همان دوران کهن مرسوم بوده بشر برای یافتن پاسخهای خود سفر کند. والبته بسیاری از کشفیات بشر مثل کشف قارهها و سرزمینهای دیگر از همین راه بهدستآمده است. اما همه نمیتوانند برای یافتن پاسخهای خود سفر کنند!
ادبیات شاید یکی از آن راه هایی باشد که انسان را به پاسخ پرسشهای خود برساند.
کتاب پیرمرد کوچکی که به ماه نگاه کرد پاسخ به یکی از این پرسشهاست. پیرمرد کوچک ما تا به ماه نگاه کرد بیقرار شد. او فکر کرد آخر آسمان کجاست ما از کجا آمدهایم؟ به کجا میرویم؟چرا اینجا هستیم؟
آیا میتواند سؤالهای مهم و فلسفی را برای بچهها مطرح کرد؟
جواب قطعاً بله است. اما اینکه چگونه این سؤال را مطرح کنیم و چگونه جواب بدهیم مهم است. به نظرم این کتاب که ویژه کودکان است و در زمره ادبیات کودک قرار میگیرد شاید در این مورد بتواند اندکی راهنمایی کند.
این که در ادامه پیرمرد چگونه به پاسخ پرسشهایش رسید ماجرایی جالب دارد که به خواندنش میارزد.
اما آیا میتوان چنین پرسشهای فلسفی را برای کودکان مطرح کرد؟ و اگر بله؛ بهترین راه مطرح کردن آنها چیست؟