برای سدهها هنرمندان تفاوتی با صنعتگران نداشتند؛ و محصول کارشان بهراستی کارکرد داشت. هنرمندان، مثل همهٔ صنوف دیگر، در نظام استاد-شاگردیْ کارآموزی میکردند و فوتوفن کار را بهشکل سینهبهسینه میآموختند، و پس از سالها تجربه، خودْ استادکار میشدند. در این زمان هنرمند بین خود و جامعهاش جدایی نمیدیدــ یا به بیان انتقادیتر، خودش را تافتهای جدابافته نمیدانستــ و هنرش بیش از آنکه تجلی ارادهی فردی و ذهنیت خویش باشد، بازنمود ارزشهای جمعی و باورهای عمومی بود. هنرمند/ هنرکار تلاش میکرد ارزشهایی را به زیباترین و کاملترین شکل متجلی سازد که خود ارزشهای اجتماع و عامل انسجام آن بود. اما رفتهرفته، طی فرایندی که درست یا غلط به فرایند مدرنشدن معروف شده، و بهواسطهی تحولات عظیم سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، مناسبات استاد- شاگردی فروپاشید و دوران «فاین آرت» آغاز شد، امری که رمانتیکها بهلحاظ عملی طلایهدار آن بودند و نظریههای زیباییشناختی مدرن بدان شیوهی کار اعتبار و حقانیت شناختی بخشیدند. بهتعبیری، هنرمند از جامعه جدا افتاد، تنها شد، مستقل گشت، و هنرش بازنمود ذهنیات، منویات، خیالات و غلیانهای روحی خودش شد. این تنهایی و استقلال به او شأنی ویژه بخشید و او را از صنف صنعتگران و فناوران به مقام نابغهٔ مکاشفهگر برکشید. اما در عینحال کارش را کوچکتر، کماثرتر و مخاطبش را محدودتر کرد. اگر «ابزار» نمادِ اتصال و درهمتافتگی هنرمند/ صنعتگر با جهانش بود، در هنر مدرن تکنولوژی جای ابزار را گرفت و دیگر نه «دست»، بلکه «مغز»، نظر و ایده حرف اول را زد. موضوع ویژهی این شماره، تأمل بر تفاوتِ بین «آرت» و «کرافت» (یا «هنر» و «فن») است، که میکوشد نسبت این دو را هم از منظر توصیفی و هم از منظر تجویزی مورد بحث قرار دهد. از حیث توصیف، گسست آرت و کرافت از یکدیگر رویدادی تاریخی است که صرفاً در متن تحولات کلانتر اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی قابل فهم است. از حیث تجویز اما، تأمل در گسست آرت و کرافت تأملی است انتقادی که به گسست مزبور صراحتاً بهعنوان نوعی خسران کلی یا جزئی نگاه میکند؛ و با بازاندیشی در مفهوم «کرافت/ فن/ صناعت»، به امکان احیای قابلیتهایی میاندیشد که در دورهی مدرن بعضاً فراموش یا حتی انکار شدهاند.
بخش بعدی این ویژهنامه، در مورد علیاکبر صادقی است و شامل دو متن تحلیلی و یک گفتوگوی جمعی با اوست. صادقی که تابستان امسال مجموعهی موفقی با عنوان «دیوانه» را بهنمایش گذاشت، از پُرکارترین هنرمندان معاصر ایرانی است که بیش از ۶۰ سال را صرف خلق تصویر در رسانههای تصویرسازی، انیمیشن، گرافیک، نقاشی و مجسمهسازی کرده است. او از پیشگامان انیمیشین در ایران است و در اکثر آثارش ارجاع شوخطبعانه و کنایهآمیز به سنت و فرهنگ فولکلور را به عنوان امضای شخصی او میتوان تشخیص داد.
بخش بعدی درسگفتارِ دوازدهم از سلسله درسگفتارهای آریاسپ دادبه است که با عنوان «مقدمهای بر نگارش تاریخ هنر؛ و نامیدنِ مواد تاریخی فرهنگ و هنر ایران» بهچاپ خواهد رسید.