این داستان تلاش میکند به این مفاهیم و همچنین مفاهیم عمیقتری چون عشق، عرفان و متدهای دینی رایج بپردازد. این رمان راهی خواهد بود برای تکتک آدمها تا بتوانند با پیدا کردن قوانین کائنات و بالاتر از آن، پی بردن به قدرت بینهایت درونی خود، به سعادت و خوشبختیای که مد نظرشان است برسند.
من معتقدم که برای بیداری، دانستن و پیمودن راه عشق، هیچ محدودة سنی خاص و هیچ مکان، زمان و مذهب خاصی نمیتواند کمک کند تا به آن آگاهی و تمرکز در ذهن و قلبمان برسیم. پس از آن، مسیر روشنی باز خواهد شد که تا سرمنزل نور و عشق، راه را نشان خوهد داد و نشانهها همهجا حضور پیدا خواهند کرد.
آدمهای بزرگی در طول تاریخ، این بیداری و آگاهی را تجربه کرده و آن را به نگارش درآوردهاند که در لابهلای این داستان به آن اشاره شده است. در قرن اخیر، بهخصوص در غرب، نیز عرفای نوینی ظهور کرده و آشکارا یا در لفافه این آگاهی را در نوشتهها یا فیلمهای مختلف بیان کردهاند. سرزمین ما نیز در این زمینه پیشرو بوده و عرفا و بزرگان فرهنگ و مکتب ما در لفافهای هزارتو آن را با شعر و نثر بیان کردهاند.
این داستان سعی دارد راهکار رسیدن به این آگاهی را به زبان ساده بیان کند. «بیلیجی» کلمهای ترکی است و در زبان ترکی آذری به معنی عارف و داننده بزرگ و کسی است که به این آگاهی و تمرکز رسیده است.