شخصیت های اصلی در دنیای کوچک دن کامیلو، نماد های ساده و زنده دو جریان عمده حاکم بر شرایط جامعه و زمان و مکان خویشند. به عبارتی، اگر هر یک از عناصر اصلی "این دنیای کوچک" یعنی افراد و محیط آن، جا به عناصر نمادین دیگری بدهد - حتی عناصر و نماد های جامعه ای که خواننده، در هر جای جهان در آن قرار دارد - نتیجه امر تقریبا مشابه همین وضع خواهد بود. دن کامیلو، کشیشی است باهوش، رند، ساده، خوش قلب، جوانمرد، خشن، مومن، زورمند، لجوج... روستایی؛ په پونه نیز مردی است زورمند،لجوج، خوشقلب، مهربان، خشن، ساده لوح، جوانمرد، جزم اندیش، کم سواد، با روحیه ای نامستحکم، مایل به حیله گری اما ناتوان از آن، روستایی و ... کمونیست. محیط عمل و میدان تعارض این دو شخصیت، قصبه ای است در کنار رودخانه ای در حاشیه یکی از شهر های ایتالیایی: دن کامیلو کشیش این قصبه است وبه په پونه شهردار آن، که در عین حال مکانیک قصبه هم هست. و این دو، به لحاظ اختلاف دو ایدئولوژی و بینشی که بدان پایبندند، دائم با هم گلاویز... نیز باید به وجود یک شخصیت سوم هم در این "دنیای کوچک" اشاره کرد. این شخصیت مجسمه عیسی مسیح است که بر فراز محراب کلیسا نصب شده و در جریان وقایع، گاه به دخالت هایی ظریف، ما حاصل را به خیر و عافیت می کشاند و در نتیجه، هر چند ظاهرا در پایان هر ماجرا نوعی تعادل و توازون بین دو عنصر نمادین داستان( کشیش و شهردار مارکسیست ) برقرار می شود، اما حضور و دخالت مجسمه، نیروی کشیش را کمی "مساوی تر" می کند...