«انسان دردی بی درمان» خود زندگی نامه ی نویسنده است که پس از ابتلا به سرطان در سی و پنج سالگی به معنای جدید و عمیقی از زندگی دست می یابد.
کیت بولر در این کتاب تجربه ی زیستی را با مخاطب به اشتراک می گذارد که در برهه ای از آن خود را در برابر سوالاتی می بیند که مدام در جست وجوی یافتن جواب یا در واقع رهایی از آن سختی پیش آمده تلاش می کند. زندگی ام بی من چگونه خواهد بود؟ عزیزانم بعد از مرگم مرا از یاد خواهند برد؟ کودکم مرا به خاطر خواهد آورد؟ چگونه از من یاد می شود؟ و در کنار تمام این مصائب فکری تلاش می کند تا راهی برای گریز از مرگی که سرطان نقشه اش را برای او پیاده کرده بود بگریزد نبردی که همراه با خشم ناامیدی و تلاش برای پیروزی همراه بود و در آخر پیامی را به مخاطب تلنگر می زند که قابل تفکر است در زندگی امروزی هیچ حادثه ای بعید نیست و مقاومت تنها راه پیروزی است.