از نیمه ی قرن سیزده به بعد تحولات فضایی تهران شکل دگرگونه و متمایزی به خود گرفت. زمین شهری کم کم کارکرد ویژه ای یافت و امیال و تعلقات تازه ای را بازتاب داد. چنگ زدن به این امیال و محقق کردن آن ها هم به شکل صوری و هم محتوایی از ضابطه و قانونی پیروی می کرد که شکل های اجتماعی حقوقی کهنه ی جامعه ی ایران زمینه و امکان اش را فراهم کرده بود. کتاب زمین نابرابری حاصل پیش کشیدن و پیگیری پرسش از این دوره ی دگرگونی و متمایز شدن است. به طور مشخص این پرسش که بین سال های میانی سده ی سیزده تا سال های منتهی به انقلاب ۱۳۵۷، زمین های شهری تهران را چه کسانی و چگونه در نسبت با چه کسانی و به نفع چه کسانی، شکل داده و کنترل کرده اند؟ نقطه ی انگیزاننده ی آغازین و در نهایت هدف از طرح و بسط این پرسش قرار گرفتن در معرض منطق اجتماعی عمیقا نابرابری است که در قالبی دست نخورده و ابتدایی، پس زمینه ی کنش های جمعی ایران معاصر بوده است.