تردیدی نیست که بسیاری از عقاید فلسفی گذشتگان، در جریان تکامل جامعه و اعتلای شناخت انسان نفی و به دست فراموشی سپرده شدهاند. اما با این وجود هر دانشی از جمله دانش فلسفی عصر حاضر، سنتز نهایی آراء و اندیشههایی است که تاکنون ابراز شدهاند. آنچه در تفکر فلسفی پیشینیان درستتر و ارزشمندتر بوده و با دستاوردهای علوم عینی تایید شده است ابقا و آنچه در جریان پراتیک نادرست از آب درآمده نفی شده است و اندیشهی فلسفی به این طریق تکامل یافته، با دستاوردهای علوم دیگر غنیتر شده و در مجموع امروز میراث فلسفی بشر را تشکیل میدهد.
در کتاب سیری در فلسفه و فلسفه تاریخ ذکر شده فلسفه چیست و به چه کار انسان می آید ؟ درباره ی فلسفه عقاید گوناگونی وجود دارد . بسیاری از کسانی که خود به مطالعه ی فلسفه پرداخته اند ، آن را علمی جالب ، زنده و دارای مفاهیمی بسیار غنی می دانند . اما برخی دیگر معتقدند که چون موضوع فلسفه ، مفاهیم مجردی است که با زندگی عملی فاصله دارد ، می توان به راحتی از آن چشم پوشید . این امر تعجبی ندارد ، زیرا طی قرون متمادی فلسفه « تیول » خواص جامعه مانند برده داران روزگار باستان ، « فیلسوفان » مقیم دربارهای سلطنتی و مدافعان رژیم های استبدادی دوره ی فئودالی و یا بورژواهایی تلقی می شده که سری فارغ از غم معاش داشتند و « صاحب نظراتی » که در خدمت آن خواص و نظام اجتماعی آنها بودند.