عطار بی تردید بزرگترین سازنده قصه های منظوم عرفانی در ادب فارسی است که توانسته بیش و پیش از همه، ««روایتگری و روایت نگاری»» را از حیث کمی و بسامدی گسترش بدهد و قصه های منظوم عرفانی را به میان مردم بکشاند. او همچنین از منظر کیفیت معنایی معنوی و نیز ساخت و بافت هنری قصه های عرفانی، سرآمد شاعران زبان فارسی است. در حقیقت هیچ شاعر عارفی به اندازه عطار، مفاهیم عمیق عرفانی را، با تکیه بر روایت، عمق و اعتلا نبخشیده است.
او در قصه های خود به طیف وسیعی از مسائل فکری، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، روحی و روانی می پردازد که در کمتر جایی از پهنه بزرگ ادب فارسی می توان آن ها را دید یا نشانی از آن ها جست؛ آن هم به شکل و شمایلی دلنشین و هنرمندانه که هم لذت برد، هم دگرگون شد و هم در خاطر نگه داشت.