درست است که جو و راوی اهل دو جای کاملاً متفاوتند، ولی هر دو در یک جا گیر افتادهاند: مدرسه.
جو در همان شهرک زادگاهش زندگی میکند و زندگیاش رو به راه بود، تا اینکه همه دوستانش یکی یکی با خانوادهیشان به شهرهای دیگر نقل مکان کردند و او تنهای تنها شد. راوی با خانوادهاش به تازگی از هند به آمریکا مهاجرت کرده و خو گرفتن با محیط جدید برایش سخت است.
جو و راوی ابداً هیچ وجه مشترکی در یکدیگر نمیبنند،تا اینکه ناگهان یک دشمن مشترک و یک هدف مشترک پیدا میکنند: قلدر گنده کلاس، و کنترل زندگیشان در طول یک هفته دیوانهوار.