جولیا دختر شش ساله ی پرنیلا بدون هیچ رد و اثری ناپدید می شود.مادر قصد ندارد گم شدن فرزندش را به پلیس گزارش دهد، چون معتقد است از پلیس نابلد کاری ساخته نیست. پس کارآگاهی خصوصی به نام کوپلان را استخدام می کند که از هر جهت با یک کارآگاه عادی متفاوت است و خود نیز در زندگی شخصی اش راز و رمزهایی دارد.
درخشان ترین بخش رمان ترسیم شخصیتهایی است که هر یک به نوعی آسیب پذیرند. خواننده با انسانهای زخم خورده ای روبرو می شود که به تدریج تصویر متفاوتی از خود به ما نشان می دهند.
زبان خاص داستان به عنوان یک وجه تمایز می درخشد و نوعی طراوت و تازگی دارد که با زبان رایج در رمانهای پلیسی و جنایی بسیار متفاوت است.
نیمی از حقیقت مورد توجه منتقدان سوئدی قرار گرفته، از آن جمله: میکائل دالن که در مورد این کتاب می گوید:(نیمی از حقیقت تنها یک رمان پلیسی نیست. سارالوستام داستانی تکان دهنده آفرید که به گوشت و پوست و استخوان خواننده رسوخ می کند...)