ماجرای کتاب پیش رو در روستایی کوچک اتفاق می افتد، پسر نوجوانی به نام اریک از اهالی دهکده دارای استعداد و هوش سرشاری است که او را به شکلی مشهود از مردم روستا متمایز می کند و این چیزی است که توجه دکتر «شواریان» را به خود جلب می کند. دکتر نسبت به اریک کنجکاو می شود و پس از پرس و جو از دوست قدیمی اش در می یابد که پسر، فرزند حقیقی زن و مردی که بزرگش کرده اند نیست، بلکه در زمانی که شیرخواره ای هفت یا هشت ماهه بوده توسط ماستر هنگامی که مثل همیشه برای صید به دریا رفته است پیدا شده، اما ماستر و کاترینا هیچ گاه تلاشی برای یافتن خانواده حقیقی او نکرده اند.