میخاییل باختین، منتقد ادبی و فیلسوف قرن بیستم، با ایدههایی که در کتاب مسائل بوطیقای داستایفسکی طرح میکند راهی برای فهم بهتر اندیشه و آثار داستایفسکی و رمان روسی قرن نوزدهم میگشاید. این ایدهها اما به آثار داستایفسکی محدود نمیماند، بلکه او بر آن است در این کتاب به سؤالهایی مهم درباب فرم هنری، بازنمایی واقعیت، شکلگیری شخصیت، سیر تاریخی شکلگیری رمان و جایگاه آن بهعنوان فرمی هنری پاسخ دهد، فرمی که از نظر او سایر انواع ادبی، و حتی دیگر اشکال هنری، را دگرگون کرده است.
| از منظر باختین، که همانا خمیرۀ زبان بشر را گفتوگو میداند، رمان بهترین شکل نوشتار برای عیانساختن ماهیت گفتوگویی یا مکالمهایِ زبان بوده است؛ اینکه آدمها وقتی زبان به سخن میگشایند، حتی وقتی فکر یا احساس میکنند، پیشاپیش مملو از زبانهای دیگر و در تعامل و ستیز با زبانهای دیگرند.
| ایدهها و مفاهیم مهم و جذاب باختین، از جمله چندصدایی، پایانناپذیری، کارناوالگرایی، گفتمان دوپاره و... همگی اولبار در این کتاب طرح شدند. او همانطور که تالستوی را در خلق فن نثر و بازنمایی زندگی روزمره تحسین میکند، داستایفسکی را بهخاطر رودرروکردن شخصیتهایش با یکدیگر، در آستانۀ نقاط بغرنج زندگیشان، میستاید؛ شخصیتهایی که به روال زندگی واقعی از منظر یکدیگر و در مواجهه با هم بازشناخته میشوند و رشد میکنند.