شاید بتوان بنیان اندیشه و شخصیت رونالد ریگان را در این جمله خلاصه نمود که او به رغم گرایشهای مذهبی و باورش به اراده مطلق، به «آزادی اراده» معتقد بود. او از ،نوجوانی حاضر جوابی و قوه تخیل بی بدیلی داشت و همین او را ابتدا به سوی گویندگی و سپس به دنیای سینما سوق داد. بعدها همین بداهه گویی و فن بیانش او را در حوزه سیاست نیز موفق نمود. بسیاری از محافظه کارها او را همچون یک نیمه خدا میدیدند و همین برداشت از ریگان به عنوان ناجی به او در تبدیل شدن به جنگجوی محبوب جنگ سرد در برابر کمونیسم کمک کرد؛ جنگ سرد زورآزمایی عظیمی بود، جنگی مقدس بین خیر و شر که سرنوشت بشریت را تعیین میکرد و ریگان در تعیین این سرنوشت نقش اقدامات دیگری از قبیل بازسازی اقتصاد آمریکا، حل مشکلات مالیاتی و از همه مهمتر احیای خوشبینی آمریکایی، مواردی اند که در کارنامه سیاسی او همچنان میدرخشند با این که تفسیر دوران ریاست جمهوری ریگان از نقطه نظر سیاست داخلی اغلب به سمت جنگ بین جناحهای چپ و راست آمریکا کشیده میشود وی چنان تأثیری بر سیاست کشور داشته که حتی مخالفانش نیز تغییری در بسیاری از اقدامات ماندگار او ایجاد نکرده اند. شکی نیست که ریگان سایه بلندی دارد و امروز محافظه کارهای آمریکایی میراث دار ریگان هستند و تأثیر او از حزب جمهوری خواه نیز فراتر رفته است. هرچند غالباً ریگان را سیاستمداری ناپخته فاقد اندیشه سیاسی معرفی میکنند این کتاب بر آن است که باید او را متفکری سیاسی در نظر گرفت و آرا و عقایدش را عمیق و به دقت بررسی کرد.