... با صدای الله و اکبر بابام از خواب پریدم. چشم که وا کردم مادرمو دیدم جارو تو دستش بود و چادر عنابیشو پشت سرش گره میزد. پریدم و خطی کنار خطای روی چوب خطم کشیدم...