داستان رستم و سهراب از دیدگاه اساطیر هندوایرانی پژوهشی دیگر است که بر مبنای آشنایی با فرهنگ ایران باستان و زبانهای باستانی استوار گردیده است. به همین دلیل در جای جای آن از متون اوستایی و فارسی میانهی زرتشتی بهرهها گرفته شده است. در این پژوهش که در چهار فصل نوشته شده، سعی بر آن است تا با نگاهی دیگر به غمنامهی رستم و سهراب بنگریم و در پس شخصیتهای این داستان، اهریمنان و اهوراییان را بنمایانیم.
در فصل یک تلاش شده تا در پسِ شخصیتهای این داستان، اهریمنان و اهوراییان را بنمایانیم. در پس شخصیت افراسیاب، اَنْگرَهمَینو (=روح خرابکار، اهریمن) را دیدیم و در پس شخصیت تهمینه، ایزد سپندارمذ را و….
در فصل دوم به نقش تقدیر، سرنوشت و اندیشههای زروانی حاکم بر شاهنامه و تاثیر اختران در تعیین سرنوشت آدمیان توجه شده است.
در فصل سوم سعی بر آن شد تا دریابیم که رستم، این گُرد سجستانی، تجلی کدام ایزد است؟ چرا که برخی پژوهندگان رستم را تجلی ایزد مهر دانستهاند و برخی تجلی ایزد بهرام و برخی تجلی ایزد بهرام.
در فصل چهارم نیز با توجه به متون اوستایی و فارسی میانه زردشتی، به بررسی چند نکته پرداخته شده است.