بن اکری از کودکی در انگلستان زندگی کرده و فقط چندسالی که برای تحصیل به نیجریه رفته، در آن کشور زندگی نکرده است. گرچه نویسنده همان دوران جنگ داخلی را یکی از منابع الهامش برای نوشتن این رمان میداند. اکری دربارهی نگارش این اثر میگوید: این کتاب را نوشتم تا دوباره معنایی برای خود بسازم. این کتاب را نوشتم تا بتوانم زندگی کنم. او را یک نویسندهی پیشرو و پستمدرن و دنبالکنندهی سبک داستاننویسی سلمان رشدی و گابریل گارسیا مارکز میدانند. این کتاب سومین رمان اوست که در سال ۱۹۹۱ منتشر شد و جایزهی منبوکر آن سال را از آن خود کرد. درواقع او با ۲۱ سال سن، جوانترین نویسندهای است که این جایزه را دریافت کرده است.
راوی رمان راه گرسنگان پسرکی خردسال است، شخصیتی اساطیری به نام «آبیکو» در فرهنگ یوروبایی در آفریقا. این کودک اثیری هربار در همان سالهای خردسالی میمیرد تا دوباره در زمان دیگری متولد شود. کودک آبیکوی این رمان نامش «آزارو» است و در چندمین تولدش بار دیگر به دنیای مادی آمده است و زندگیاش را روایت میکند. آزارو هم کودک است و هم شاهد سالها زندگی و مرگ مردمان، هم تجربهی قرون را دارد و هم نگاه شگفتزدهی یک کودک به زندگی. او با خانوادهاش در محلهای فقیرنشین زندگی میکند. پدر آزارو یک کارگر بسیار فقیر است. آنها در تأمین نیازهای روزمرهی خود مشکل دارند. پدر میخواهد مشتزن بشود و در مبارزههای غیرقانونی شرکت کند تا پولی به دست بیاورد. سیاستمدارها میخواهند منطقه را تصرف کنند و به اهالی رشوه بدهند تا رأی آنها را با خود داشته باشند. جالب است بدانید که این رمان منبع الهام گروه موسیقی رادیوهد در آهنگ «روح خیابان» بوده است.