تفکر خارج از مغز به معنای درگیر کردن ماهرانه موجودیتهای خارج از مغزمان است احساسات و حرکات بدن ،ما محیطهای فیزیکی که در آن یاد میگیریم و کار میکنیم و ذهن افراد دیگر در اطراف (ما که آنها را به فرآیندهای ذهنی خودمان بکشانیم. با فراتر رفتن از مغز برای به کارگیری این منابع فرا عصبی میتوانیم تمرکز بیشتری داشته باشیم، عمیق تر عمل کنیم و با تخیل بیشتر خلق .کنیم ما میتوانیم از طریق یا با بدن به فضاها و روابطمان فکر کنیم به عنوان مثال با استفاده از حرکات دست هایمان برای درک و بیان مفاهیم انتزاعی یا با نظم بخشیدن به فضای کار خود به نحوی ایده پردازی را بیشتر کنیم یا با مشارکت در فعالیتهای اجتماعی مانند آموزش و قصه گویی که منجر به درک عمیقتر و حافظه ای دقیق تر می.شود به جای تشویق خودمان و دیگران به استفاده از مغز باید از منابع فراعصبی برای تفکر خارج از محدوده ی جمجمه استفاده کنیم.